داستان کوتاه وآموزنده-شعر

فعلا هنوز وبلاگ راه نیفتاده چند روز صبر کنید

داستان کوتاه وآموزنده-شعر

فعلا هنوز وبلاگ راه نیفتاده چند روز صبر کنید

ارزش انسان2

یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک اسکناس بیست دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید:

ادامه مطلب ...

خواستگاری

مادرش میگفت: "دخترم! بگذار راحتت کنم تمام زندگی آینده ات بستگی به همین چند دقیقه چای آوردن دارد.

ادامه مطلب ...

پنج صفت مداد

پسرک از پدربزرگ پرسید: پدربزرگ در باره چه می نویسی؟
پدربزرگ پاسخ داد: درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه می نویسم، مدادی است که با آن می نویسم! می خواهم وقتی بزرگ شدی، مثل این مداد بشوی.

ادامه مطلب ...